عسلعسل، تا این لحظه: 13 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

بهترين هديه خدا به مامان و بابا

چندتا عکس جدید

دوستان سلام یه چندوقت بود خیلی ازتوندور شده بودم به خاطر درسهای بابایی و یه سری مسایل دیگه که پیش اومده بود مدتی پست نذاشتم ولی دوباره اومدم و با قدرت برگشتم اینم چندتا عکس خوشکل ازخودم که زحمت آرایش اون به گردن خاله معصومه بوده که چند روزی رو افتخار داده و مهمون تشریف آورده خونه ما , عکاسش مامان و بابایی هستن ژستاش هم نصفه و نیمه از خودم و همه اس خلاصه          این عروسکم که خاله بزرگم برام خریده و خیلی دوسش دارم , اسمش عسله   ...
25 بهمن 1392

آدم برفی

چند وقت پیش عزیز جون ( مامان بابام ) مقداری مربای کدوتنبل به ما داده بود که هر کسی از اون می خورد خیلی خوشش می اومد و طالبش می شد ، دیروز همسایه روبروییمون خاله زهرا که خیلی دوسش دارم  ، برامون یدونه کدو تنبل گنده آورده بود ، مامانی هم گفت که اینو ببریم خونه عزیز و با این مربا درست کنیم که مقداریش رو به خودخاله زهرا بدیم و هم اینکه طریقه درست کردنش رو از عزیز جون یادبگیریم ؛ راه افتادیم و رفتیم خونه عزیز ، عزیز هم با کمک من و مامانی شروع کرد اول با قالب‌هایی که داشت به قالب زدن و شکل دادن کدوها که به این شکل در اومدن : بعدش هم تا صبح موندن تو یه محلول نمی دونم چی چی و فرداش تبدیل شدن به مربای خیی خیلی خوشمزه . صبح که از ...
22 بهمن 1392
1